عاقبت دختر بازی


...من عاشق او بودم و او عاشق او

تو پارک یه دختر خوشگل یه کم اونورتر رو نیمکت نشسته بود
منم همش حواسم به اون بود, تا نگاش به من میوفتاد روشو بر می گردوند
دیدم اصلا محل نمیده بی خیال شده بودم و رومو برگردوندم, بعد چند دقیقه برگشتم دیدم نیست ولی کیفش رو نیمکت جا مونده, من گفتم دیگه چنین فرصتی برای مخ زدن گیر نمیاد، پا شدم ورداشتم کیفشو اینور و انور دوییدم ببینم کجا رفته , یهو دیدم ۱۰ تا مامور دورمو گرفتم میگن
” بخواب زمین, اینجا محاصره است , هیجا نمی تونی بری”
یکشون اومد طرفم میگه بچه کجاست ؟ به نفع خودته همکاری کنی
بعد کلی داد بیداد فهمیدم دختره با آدم رباها قرار داشته, کیف پر از پول و گذاشته رو نیمکت اونا بیان وردارن

عاقبت دختر بازی



نظرات شما عزیزان:

مارال
ساعت19:29---25 آبان 1392
hiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

vebet ghashang bud
پاسخ:mer30 maral <3


نازنين
ساعت19:57---16 آبان 1392


جالب بود مچكرم...


maryam
ساعت15:15---24 مهر 1392
خدایا








وقت داشتی تقدیر مارو درست کن








قسمت آسفالتش درست افتاده رو دهن ما...



خخخخخخخخخ خدا نکنه چرا؟
خخخخخخخخخ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|- Hossein Nori Nasab -|

طراح سجاد تولز